<<سوکس>>مظهر عشق! " لطفاً lovelyها نخونن! "

یه عاشق که پسر باشه و تو باغ وحش هم کار می کرده تو روز ولنتاین عشقش که نومزدش باشه به طور قافلگیر کننده ای دوست داشتنش رو بهش نشون می ده که سر زبونا میوفته و باعث میشه نومزدش تشریف فرمای بیمارستون بشه! حالا قزییه رو بخونین فقط مواظب خودتون باشین یه نصیحت از من..از من گفتن بود خودتون حالا می دونین!

این عاشق ما ...بستهء خوشگلی برای نومزدش به مناسبت همین روز فرستاد که رو بستش هم نوشته بود : زشت و زیبا فقط به خاطر تو .

وقتی این دختر خوشبخت ما که چنین عاشقی نصیبش شده..البته اینجاش قابل توجه هستش که این پسر عاشق ما  خیلی..خیلی خوش سلیقه هستش..خیلی!

دختر خوشبخت ما اومد و هوسی شد و در بسته رو باز کرد و آقا خدا اون روز رو نیاره..الهی آمین... یهو بهت بگم 100 تا آقا سوکس به طرف دختریء خووسبخت ما حمله کردن و سر تا پاش سوکسی شده بود! این دختر خووشبخت ما که انتظار همچین هدیهء خووشگلی رو نداشت.. یهو از خوشحالی ها.. اصلاً فکر نکنین از ترس ا ..یهو غش کرد! و هیچی دیگه اون روز ولنتاین هم تو بیمارستون بود و از ..... شوکه شده بود! وحالا این عاشق خوش سلیقهء ما هم فکر میکرد دیگه آخر هدیه رو واسه عشقش داده که از  خوشحالی غش کرده و راهی بیمارستون شده!

و منم برا همین میگم زیر  پروپای این عاشقا نپیچین و بیخیالشون شین که بعضب هاشون خیلی..خیلی ..خطر ناکن.. و از اون بد سلیقه هاش که مثل این عاشق ما نباشن کم گیر میاد ..به کلی نادرن!

خلاصه از من گفتن اگه از جوونتون سیر شدین برین عاشق همین خوش سلیقه هاش بشین و اگه هم که نه از جوونتون نگذشتین یا برین با بد سلیقه هاش باشین یا بچه های خوبی باشین و بیاین و بیخیال این کارا بشین که عاقبت خوشی نداره ووواسه خودتون می گم وگر نه اصلاً واس من فرقی نداره.. یه حرف دوستانه بود که زدم و هنوز پاش وایسادم و وایمستم..

و یه بخشش بدهکارم از شما ها که باید مطلبم رو 5شنبه آپدیت میکردم ولی امروز که جمعه باشه آپدیت کردم..آخه دیروز با یکی از ویروسا بیرون بودیم و بعدش که رفتم خونه رفتیم تولد و کلی وقت نکردم!!!

چون خوندن مطلب بالا رو واسه lovelyها قدغاً کرده بودم مطلب زیر رو مخصوص اونا نوشتم  و این بار واسه غیر lovelyها قدغاً می کنم!!!

"به همهء آدما بگین عشق بازیچه نیست که دسته هر بچه ای بیفته!

روزی که عشق مثل عروسک دست هر کسی بیفته اون روز ، روز مرگ انسان هستش..."

من که رفتم،

پس منتظر آپدیت بعدی توسط viro0s3 باشین

در ضمن جایی نرین ..!

خواستگاری خر

خری آمد بسوی مادر خویش                      بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری                      اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان                          تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشکل                  یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد                       کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت                           به قربان دو تا چشم سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من                   به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن                       برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه                             شدند داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش                        به افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله                           همان طوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود گشایید                           وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟                       به عقد این خر خوشتیپ در آیی؟

یکی از حاضرین گفتا به خنده:                     عروس خانوم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید                             که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند                    به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی

                                  برای این دو خر در زندگانی

منتظر آپدیت بعدی در روز پنج شنبه توسط ویروس دو باشید...

در پناه حق!

سلام دوستای عزیزم.بازم نوبت من رسید تا در مورد آپ کردن وبلاگمون به فکر بیفتم .این بار از مزایایbf براتون بنویسم البته از نوع کنه ایش.من دیگه نمی خوام در مورد کوتاهیه متن صوبت کنم آخه به حد کافی کوتاهه.

چه لحظه ها که توی زندگی گمت کردم و هرگز آرزوی پیدا کردنت رو نداشتم.چه دقیقه هایی که فراموشت کردم ولی تو ولکنم نبودی.چه ساعتهایی که غرق در شادی غرور بودم چون تو نبودی.از یادت بردم ولی تو منو فراموشم نکردی(به اصطلاح با وفا بودی) چه روزهایی که سرم به لاک خودم بود ولی تو تا اعصابمو نریختی به هم سر کارت نرفتی.چه شبهایی که تا صبح مخمو نخوردی(تلفنی)چه ماههایی که باهات قهر بودم و تو با خیال من شب و صبح کردی.چه نامه هایی با خط خرچنگ قورباغه برام ننوشتی (البته سطل آشغال مطالعشون کرد)چه چیزایی که در مورد آینده بهم گفتی و منم باورم شد !(جون بابات)چه قصر هایی که قرار بود برام بسازی که موندی زیر آوارشون چه امکاناتی که منو ویلونش کرده بودی! چه گردشهایی که کاش وقتی میرفتم پام میشکست.چه گلهایی که برام ندادی(رز قرمز)چه گلهای زردی که بهت میدادم ولی حالیت نبود یعنی چی؟ولی حالا میفهمی یعنی چی؟نه؟ولم کننننننننننننننننننننن سر کاری .

ممنون اگه این متن رو خوندین.

منتظر ویروس بعدی باشین(ویروس 1)

سلام

خوبین خوشین؟ از ویروسا که راضی هستین خدارو شکر(مسلما)

 میبینم که بعضی ها از طولانی بودن مطالب ما شاکی هستن ولی بالاخره قبول کنین که این یه وبلاگ ویروسیه .به قول  viro0s2کوتاه باشه که نیمک ندداره.

ولی از اونجایی که ویروسا خیلی خیلی(بذا بزنم به تخته چه ش  نخوریم)بامرامن  مهربون چشم.

جونم براتون بگه ....................آهان فهمیدم  !

قابل توجه تمام آدمای باکلاس...بیکلاس... خواستارکلاس اینوری و اونوری و.....بین اینا......!!!!!!!

نکات ویژه واسه باکلاس جلوه دادن...  

توجه !                                                    توجه!

اگه شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما اونو باند پیچی فرمودید هر گاه علتش رو از شما جویا شدند باید جواب بدید : "موقع تکان دادن پیانوی بابام پام مونده زیرش"

اگه صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بفرمایید : "از اسکی آخر هفته نمی تونم بگذرم"  (آخی بمیرم...چه باکلاس واقعا..)

اگه به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه(قابل توجه آقایون lovely) به زمین خوردید در جواب باید بفرمایید : "با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کردیم"

اگه انگشت دست شما به ماهیتابه پیاز داغ چسبیده (قابل توجه دختر خانمای ناز نازی) خیلیrelax بگید : "دیشب با قهوه جوش اینجوری شد"

اگه بر اثر ضربه ی چکش ناخن شما شکسته باید بگید : "به سیم گیتارم  گیر کرده"

اگه بر اثر زد و خورد وسط صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبود شده جوابتون این باشه : "چند روز پیش توپ تنیس به صورتم خورد"

اگه صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی پرررررررر از جوش شده با افه ی فراوان بگین: "که خواهرتون از هلند شکلات زیادی اورده "

اگه مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی مجروح شدید بسیار عصبانی بگید: "الکی می گویند زانتیا ایربگ داره "

اگه کف دست شما به قوری سماور چسبید بگید:"حواسم نبود میله ی شومینه زیادی داغ شد"

آفرین درساتونو یاد گرفتید.ولی خودمونیما دیدید اصلا را نداره مطالب کوتاه شه هر چی سعی میکنم بازم یه چیزی ناقص میمونه  اگه هم طولانیه بخونین و لذت ببرین.

آها راستی یادم افتاد یه خبر خوش :کفشامو پیدا کردم...نگفتم همش زیر سر این viro0s2...... (وای وای ... زیرآب زدم)

 ببینم به توصیه های viro0s4 که گوش دادید پس منتظرآپدیت بعدی توسط viro0s4 باشید حتما.............

فعلا تا آپ بعدی توسط من  by

به...سلام رفقای عزیز

بالاخره نوبت من رسید!..ببینم منُ که فراموش نکردین! نگین اره که دیگه.. اوضاع  عَمَردر عقرب میشه ها..خوب..آهان..خیلی از بچه ها چه تو مدرسه و چه در نظراتشون البته پیشنهاد!

ازمون خواستن که مطالبی که آپدیت می کنیم ظرفیتشون کم باشه تا راحت بتونن بخونن!!

والا..بِلا عزیزای من مطلب با طولانی بودنش هست که جذاب میشه!(اِ.. تعریف کردم!) اگه مطالب خلاصه شن میشه این—" سلام..hi ،خدانگهدارتون..   "bye

والا دیگه از این خلاصه تر سراغ ندارم جز اینکه هیچی ننویسیم!! خداییش تموم سعیمونُ می کنیم تا مطالب کوتاه آپ کنیم ولی خداوکیلی طولانیش حالش بیشتره! این دیگه با شماس.. اگه وفادار باشین تا آخرش می خونین وگرنه رفیق نیمه راهین!!

این باری هم که من آپ می کنم فک کنم طولانی شه!! خواهشاً وفادار باشین نه رفیق نیمه راه؟!

امتحانامون هم که داره شروع میشه!..باید بشینیم مثل بچه های خوب درس بخونیم و 20 شیم!(اوووووووووووووووووووووووووووبه...تو خواب البته!!) خوب این باربراتون از راز تنفر نوشتم که این مطلب از خودمه و یه کوچولو هم مربوط میشه به lovely ها.. پس بوخونین..

راز تنفر..

بی خیال عاشقی! بی خیال دل بستگی! بابا بی خیال چرندیاتِ قصه ها! بی خیال.!.

فقط اگه می تونی کمی زمزمه کن:متنفرم ازعشق...اونوقت میشه بهت گفت دل شیر داری!

هیچ کسی نمی دونه..نترس..این همه تنفر چطور تو چشمات جا خشک کرده!

نه!نه!...وایسا صبر کن! قرارمون این نبود!!...وایسا یه سکه بندازیم تا برات بگم..

اگه شیر اومد تردید نکن ازت بدم میاد...اما...اما...اگه خط اومد مطمئن باش متنفرم ازت..آره متنفرم...هی ..هی.. وایسا سکه بندازیم!

اگه دوسِت داشتم که محال.. اونوقت برو دنبال خوشیات! هرگز باور نکردمُ نمی کنم که بن بستی عشق ماسیده شده!

بر سازه های عاشقی چه خوب صبوری کرده ام!...چه خوب!

وحالا بالاخره این پنجره های نفرت من به روت باز شد!

می بینی؟!

همه چی آروم..آروم داره مثل دفتر زندگیت میگذره!آروم..آروم...!

عشق،عاشقی،ثانیه،روز،عمر و...

اما تنفر میمونه در قلب من

در تارپود این زندگی..

در تاروپود این وجود..

در تاروپود..تاروپود این دنیا..!

خوب بالاخره راز زندگی رو فهمیدم..سه چیزه!

تنفر، بیزاری و تنفر و بیزاری قلبی!

منتظر آپدیت بعدی توسط viro0s3 باشید..

از من babye  ..

قابل توجه LOVeLY هاااااااااا::::

تند و تند قدم برمیداری!به هیچ کس نگاه نمی کنی.بهت تنه میزنن بهشون تنه میزنی...

بوی عطر آشغالشون رو تحمل می کنی!می خندن.زر می زنن.جیغ میزنن!دود سیگار حوالت می کنن..

هیچی نمیگی.رد میشی!داری یخ می بندی..دلت می خواد بری یه جای گرم.از بین پسرای قد بلند و موهای ژل زده شون رد میشی!

از لابه لای دخترای خوشکل و خنده های بلندشون رد  میشی!هیچ کس بهت نیگاه نمی کنه!

هیچ کس حست نمی کنه..تو این دنیا هیچ کس درکت نمی کنه...هیچ کس.تنهایی واست شده یه عادت.

.یه عادت تکراری!یه عادت تلخ و سیاه..

تند و تند قدم برمیداری!دل کوچیکت تاپ تاپ میزنه..یه روزگاری عاشق بودی و حالا بالاخره ه ه ه ه اونو از دور می بینی!!!

گرم میشی.حس میکنی خودشه همونی که منتظرش بودی اونم تنهاست مثل خودته..بهت نیگاه می کنه..بهش نیگاه می کنی..

رخ به رخت وایمیسته...چشمای سیاهش رو توی چشات میدوزه..همونجا عاشقش میشی!دستای کوچیکشو می گیری تو دستت..

دستای سردت داغ میشه!لبخند میزنه.تو هم می خندی!برای شام دعوتش می کنی..اونم با یه لبخند قبول می کنه..

هر دو تند و تند از لابه لای آدمای گیج و بی مصرف رد میشین..!یه رستوران شیک و نشون می کنی..!تو جلوتر میری..اونم کمی آرومتر پشت سرته...

امشب چه شب خوبی می تونه باشه...!همه ی غم و غصه هاتو فراموش می کنی...!یهو یه صدای وحشتناک تورو به خودت میاره...

تا پ پ پ پ پ...برمیگردی!خشکت میزنه...بدن له شده ی اونو میبینی که روی زمین پخش شده !می خوای داد بزنی..نعره بکشی...

ولی فقط اشک از چشمات میزنه بیرون!لاستیک دوچرخه رد خون اونو تا چند متر اون طرفتر میبره..

این دفعه هم عشقتو از دست میدی...مثل خیلی از دفعات دیگه

هنوز برق چشمای درشت و سیاهشو جلوی چشمات حس می کنی...

و با تمام وجود داد می زنی ی ی ی ی:::::

من نمی خوام سوسک باشم م م م م م م م م م م ....

ارادتمند شما :::---<ویروس 1<---:::

راستی شرمنده که بنده برنامه رو بهم زدم آخه قراره که پنج شنبه ببرنمون گوری گول واسه منظره سازی ی ی ی...

اونا گفتن و ما هم باور کردیم...انگاری جدیدا اسم اردو شده منظره سازی...حالا خیر سرشون گفتن نه واکمن بیارین نه

دوربین فیلم برداری نه چیزی...قراره مثل قضیه ی بالا 12 ساعت رخ به رخ هم وایسیم....به هر حال امیدوارم که خوشتون

اومده باشه...

منتظر آپدیت بعدی توسط ویروس 2 باشین...

سلام.من ویروس 4 هستم.می خوام یک خبر جدید بهتون بدم نوعی ویروس جدید اومده که روی دستگاه گوارشی کار میکنه و باعث میشه که این دستگاه به طور بسیار شدید کار کنه .یعنی طوریه که فرد مجبور شب تا صبح توی دستشویی بخوابه،مثل اینه که به یک ژیان موتور پژو ببندن منظورم رو میفهمین دیگه نه؟خوب نمیخوام زیاد بی ادبانه صحبت کنم ولی یک هشدار میخوام بدم اونم اینه که یسبزی نخورین آخه خواهر من دچار این نوع بیماری ویروسی شده که ناشی از خوردن سبزیجاته.و یک تبریک به این ویروسا بدهکارم کارشون فوق العادست و به درجه ی استادی نایل شدن.خبر دیگه که ما چهار ویروس تونستیم محدوده ی کارمون رو گسترش بدیم و با ویروس های دیگه همکاری کنیم .راستش می خوام بگم یک ذره محتاط باشید چون ما چهار ویروس اگه عصبانی بشیم با همکاری هم دیگه کاری میکنیم که طرف آلزایمر بگیره و اون موقع هست که روی سیستم عصبی کار میکنیم و میفرستیمش تیمارستان.حالا میخوام یک شعرنو  در مورد این بیماری براتون بنویسم:

حالم بده ،حالم بده

سلامتیم رفته نیومده

نگو به من ینجه خوردن نیومده

حالم بده ،حالم بده

کسی که اسیر دستشویی باشه

انگار تو حبس ابده

امشب درجه ی تبم روی هزار و سیصده

اما شاید به چشم ویروس این تب فقط یه عدده

حالم بده ،حالم بده

 منتظر آپ کردن ویروس بعدی(ویروس 1)باشید

سلام!

هنوز نرسیده و نیومده دل ویروسا براتون شده یه کوچولو!!البته بین خودمون بمونه خودتون رو این قد نگیرین  چون ویروسا ار آدمای مغرور خوششون نمی یاد.. الآن حتماَ میگین : وا چه جسارتا؟؟ نیومده زود صمیمی می شن اینا!! خوب دیگه چی کار کنیم ما اینیم دیگه و کاریش نمی شه کردالبته نه با هر کسی هااا..هووم!.. چی بگم؟! هان براتون از خودمون 4تا ویروس میگم.. ما چهار تا ویروسیم،هر 4تامون هم دوم گرافیک تو هنرستان کوثر(تبریز) مشغولیم.. هر کودوممون هم یه وبلاگ شخصی جدا گونه داریم و این وبلاگ مخ زنان رو هم برا این آپدیت کردیم که با هم باشیم..نه رفیق نیمه راه..

طرح و نقشه وبلاگ رو هم یهو زد تو مخمون!!نظریهء این وبلاگ از ویروس1 بود و انتخاب اسم وبلاگ و اسم کاربراش هم با ویروس2 که من باشم بود و بقیه ویروسا تایید کردن که تصویب شد این کار..

روزی که این نظریه زد تو مخ جمعه بود که همگی رفته بودیم اردوی آمادگی دفاعی که اسمشو نمی شد بزاریم اردو .. باید اسمشو می زاشتن زندون!آخه خیلی بدرفتاری می کردن و ما هم بیشتر حرسشون میدادیم روی هم رفته تقریبا روز خوبی بود....ولی من هنوز نفهمیدم که چرا واسه دخترا درس آمادگی دفاعی گذاشتن !!هر چقدر هم که می گن باز سر حرف خودمم!!..انگاری تو زمون جنگ،البته خدا نکووووووووونه پسر کم میارن و مجبوری دختر هم می فرستن جبهه!!وقتی تصورش رو می کنم خندم می گیره که تو آینده با این کارا حتمی قحتی پسر میشه!!..واه..واه..چه حرفا؟؟..مگه توفن!؟!(ببخشیدا این حرفا همین جوری میان البته نه همشون..)

8ساعت تموم تو اردو فقط صلوات فرستادیم و ثواب بردیم..جاتون خالی..هیچی دیگه مخمون تاب برداشت و این نظریه هم که داده شد در مورد وبلاگ قرار شد که در این بابت فرداش یعنی شنبه بحرفیم و حرفیدیم...

هان..اینجا شو براتون بگم:فردای اون روز زنگ آخر بود که چاپ دستی داشتیم داشتیم می رفتیم حیاط که اونجا کارامون رو انجام بدیم و بحرفیم..به بچه ها گفتم:الآنبریم حیاط حتمی از خونهء بغلی یه ماهی تابه یا ممکنه یه دیگ نثارمون کنن!!.. آخه می دونین چیه؟این همسایهء ما به اصطلاح عامیانه مهربونه ها..خیلی باگذشتِ و مهربونه..انقدر با گذشته که وسایل خونشو از هر چی گرفته باشه از لنگه دمپایی و کفش گرفته تا فنجون نعلبکی..لطف می کنه و گذشت میکنه به ما..البته با مهربونی فراوان..اصلاًِ اصلاً این فکر رو نکنین که از دیوار حیاتشون تموم وسایل خونشو..شاپالاخ!!.. نثار این مخمون می کنه؟!..

اصلاً این طور فکر کنین دیگه چی کار کنیم!!..حقیقت تلخ است..این همسایه دیوار به دیوار مدرسه ما که این همه با گذشته نمی دونم چرا خیراتش رو به جای این که به نیازمندا بده و ببخشه به مخ و ملاج بدبخت بیچارهء ما می بخشه؟!.. داشتیم شلوغی می کردیم تو مدرسه و سر به سر هم میزاشتیم که یهو یه خیراتی از آسمون ریخت رومون..اگه گفتین چی بود؟؟.. این دفعه خیلی فرق داشت و دست و دلباز تر بود .. یه  تشت آب یخ  تالاپی جاری شد و ما شباهتی بنظر به ویروسای آب کشیده پیدا کردیم .. اینم نوع دیگری از بخششاتشون بود که به ما رسید ثوابش البته نه کبابش!!

هیچی دیگه یه ماجراهایی بود بیا و ببین بعده اون اتفاق.. باز کمی سرو صدا کردیم و زوووود رفتیم تو که بازم از این کبابا نرسه بهمون....حالا خدا رو شکر کردیم که ماهی تابهو دیگ خیرات نکرد به ملاجمون که همون جا نقش زمین می شدیم و می گفتیم الفاتحة الصلوات..

اینم یه خاطره جالب بود از دسته گل این وبلاگ..به همین سادگیا نبودااا.. به قوله بعضی ها که فکر کنم خودم باشم مشکلات داشت!!...

دیگه اینکه همه تو pcهاشون anti virous مینصبن و برعکس ماanti lo0ve می نصبیم و نصبیدیم..

Lo0ve همون به درد قصه هاش می خوره که بشنوی و لالا کنی..اون آدم گنده هاش همونایی که برا هم میمیرن رو میگم به هم نرسیدن چه برسه به واقعیت...؟؟

این طور نفکرین که هر 4ویروس که ماها باشیم دلمون از قلوه سنگ و پاره سنگه..نه این طور نیس ..معلوماتمون زیاده در این باره حتما الآن میگین به جستمون نمی خوره ولی دوروزمونس دیگه آدم هر چی میبینه و اتفق میافته رو فراموش نمی کنه هر چند هزار ساله بشه!!

اگه خدا بخواد و عمری واسه ویروسا بمونه،قراره وبلاگ رو پر بینندش کنیم اگه افتخار بدین چون هر چقدر پر بیننده تر باشه به کمک شماو نظرای خوب و گرمتون بنابه نظر شما جلو میره و پیشرفت می کنه..

پس این شد که با نظرات و پیشنهاداتتون(انتقادات نداریم!!:d)ویروسا رو شاد کنین و برای هر چه بهتر شدن وبلاگ مخ زنان کووووووووووووووووومک کنید..(همیشه حق با نظر دهنده است!!)

        "و قابل توجه lo0velyها"

 عاقل نمی فشاند تخمی که عاقبت              درد و تعب بپرورد و مرگ بدهد

منتظر update کردن بعدی توسط viro0s3 باشیناااا..

باقی بقایتان..viro0s2..

با سلام

من ویروس شماره 1 هستم..

امیدوارم که بتونیم در کنار هم بودن دوستای خوبی برای هم باشیم..

امیدوارم از این که به این وبلاگ سرزدید پشیمون نشید..

این وبلاگ توسط 4 ویروس از هنرستان کوثر آپ میشه..

اگه بشه می خوایم که یه وبلاگ تقریبا متفاوت از بقیه داشته باشیم..وبلاگی که تکراری و

خسته کننده نباشه...و ..همین دیگه..

منتظر مطالبی از رفیقم، ویروس2

باشین..

با تشکر از همه:ویروس1..